یک شعار و هزار سودا
وقتی حرفی را میزنیم که شنونده یا شنوندگان از ما انتظار عمل کردن به آن را نداشته باشند معمولا با این پاسخ از سوی آنها مواجه میشویم که: شعار نده!
واژه شعار به لحاظ لغوی معانی متفاوتی دارد که مهمترین و رایجترین آنها در زبان مادر که این واژه از آن میآید یعنی در زبان عربی به معنای «نشانه» است، چیزی که فرد، افراد و یا گروهها با آن شناخته میشوند و در واقع مشخصه آنهاست.
اما در زبان مردم شعار به معنای کلمات و جملاتی است که اغلب به صورت آهنگین و برای بیان افکار و نظرات فردی یا جمعی به کار میرود که نمونه این شعارها را امروزه بیش از هر جای دیگر در میادین ورزشی از سوی تماشاگران میشنویم و نمونه اصیل آن در روزگاران قدیم در جنگها استفاده میشد.
انتخابات و رقابت انتخاباتی هم چیزی مثل جنگ است که گروههای حزبی و یا افرادی که به صورت مستقل در این رقابت حضور دارند در میدان جنگی کارزار میکنند که سلاح به کار رفته در آن همین شعارهای تبلیغاتی است که روی پوسترها و بروشورها و بنرهای آنان دیده میشود و خود نیز در سخنرانیها به آن اشاره میکنند.
نکته جالب اینجاست که همین شعار تبلیغاتی وقتی خاص و هنرمندانه طراحی شود میتواند به عنوان یک نشانه و مشخصه برای آن نامزد انتخاباتی به شمار رود و در اینجاست که معنای اصیل آن نمود پیدا میکند.
اما نکته دیگری که در مورد واژه شعار به ذهن متبادر میشود همان جنبه در حد حرف باقی ماندن آن است که باعث میشود هرگاه از کاری بزرگ و عظیم حرف میزنیم مخاطبان ما را به شعار دادن محکوم کنند.
در مورد کاندیداهای انتخاباتی نیز تقریبا وضع به همین صورت است و همواره این سوءظن نسبت به شعارهای تبلیغاتی آنها در ذهن مردم وجود دارد که این همه شعارهایی که در زمان تبلیغات انتخاباتی برای جذب هواداران و مسلما برای کسب آرای بیشتر بر زبان آورده و یا بر روی پوسترهای تبلیغاتی خود درج میکنند تنها در حد شعار باقی خواهد ماند و هیچگاه وارد مرحله عمل نخواهند شد.
در شهرهایی همچون آبادان و خرمشهر و بخشهای تابعه آنها اوضاع این چند سال اخیر به قدری به دور از تغییرات مثبت و رو به رشد بودهاند که کمتر کسی میتواند زیر بار عملی شدن این همه شعار رنگارنگ و امیدوار کننده برود.
از آبادان و خرمشهر تنها نامهای زیبا به جا ماندهاند و آبادان هیچ نشانی از آبادی ندارد و خرمشهر دیگر خرم نیست. نامزدهای انتخاباتی این دوره در این دو شهر وعدههای فراوانی برای بهبود وضعیت آنها دادهاند که صد درصد کار جدید و دشواری نیست و شعار دادن را همه به خوبی میدانند. اصلیترین مسئله قابل طرح که کاندیداها باید پاسخگوی آن باشند این است که مردم تا چه حد میتوانند به عملی شدن این وعدهها امیدوار باشند.
دوران شعار و وعده دادن برای این دو شهر بسیار طولانی شدهاست و مردم بسیار خسته. وقت آن رسیده است که نمایندگانی از آبادان و خرمشهر مسافر بهارستان شوند که توشه سفرشان درد این مردم و سوغات آن درمان باشد.
مردمی محروم و مظلوم به معنای واقعی که اگرچه با مشکلات بیشماری دست و پنجه نرم میکنند اما همواره در پشتیبانی و حمایت از نظام در صف اول بودهاند.
یادداشت از: زینب عساکره